Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-05-03@12:22:21 GMT

شمارش معکوس برای حکم قصاص آرمان قاتل غزاله

تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۵۴۶۸۸

شمارش معکوس برای حکم قصاص آرمان قاتل غزاله

چند روز به پایان ‏مهلت یک ماهه‌ای که از سوی پدر و مادر غزاله داده شده، باقی نمانده و این پرونده جنایی هر روز ‏به نقطه پایانش نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، خانواده آرمان به هر نحوی سعی دارند، رضایت اولیای ‏دم را جلب کنند.

 آن‌ها روز پنجشنبه همراه عده‌ای از اقوام، آشنایان و دوستان آرمان به محل ‏زندگی پدر و مادر غزاله رفتند تا شاید بتوانند، آن‌ها را از تصمیم‌شان منصرف کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما خانم ‏شکوهی مادر غزاله و آقای شکور پدر غزاله از رودررو شدن با آن‌ها خودداری کردند تا حضور ‏چند ساعته حدود ٤٠ نفراز کسانی که خواهان گذشت این خانواده بودند، بی‌نتیجه به پایان برسد. ‏

خانواده مقتول قصاص می‌خواهند، این را مادر غزاله به «شهروند» می‌گوید. در مقابل، اما پدر و ‏مادر آرمان هنوز امیدوارند که این پرونده به نحو دیگری مختومه شود. براساس آنچه پیش از ‏این اعلام شده، مهلت قانونی آرمان یازدهم بهمن ماه به پایان می‌رسد. اما هنوز هیچ چیز به‌طور قطعی ‏معلوم نیست. ‏

پدر آرمان وسط کوچه ایستاده بود تا مردم راه را گم نکنند. عده‌ای هم در قسمت جنوبی ساختمان بودند ‏تا آن‌هایی را که از خیابان ظفر می‌آمدند، راهنمایی کنند. با اینکه سوز سردی می‌وزید، اما ‏خیلی‌ها خودشان را به آنجا رسانده بودند. قرار ساعت ٣بعدازظهر بود.

پدر آرمان تلفنش مدام زنگ می‌خورد، معلوم بود از پشت ‏خط آدرس می‌خواهند، آدرس محل سکونت پدر و مادر غزاله را، همان‌هایی که حدود یک ماه پیش ‏در حیاط زندان رجایی شهر درحالی‌که آرمان فقط چند قدم با طناب دار فاصله داشت؛ به او مهلت ‏دادند. همین مهلت هم امیدی شد برای نجات این جوان بیست‌وچهار ساله. امیدواری برای جلب رضایت هم ‏باعث شد تا در یکی از سردترین روز‌های زمستانی عده‌ای به خیابان ظفر بیایند.

چند پله سنگی ‏طوسی رنگ که فرش قرمز باریکی تا نزدیکی در اصلی پهن شده بود و زن جوانی که دو دسته ‏گل سفید داشت، به هر تازه واردی یک شاخه گل سفید می‌داد و او را به طرف در ورودی ‏اصلی ساختمان راهنمایی می‌کرد. عقربه‌های ساعت ۴بعدازظهر را نشان می‌داد، تقریبا ۴٠ نفری ‏آمده بودند. درواقع امید به نجات آرمان آن‌ها را به آنجا کشانده بود. ‏

نگهبان برجی که خانه پدر و مادر غزاله در آن است، به همه اعلام کرد که آن‌ها خانه نیستند. کسی این حرف را باور نداشت. زن جوانی که خودش را یکی از اقوام آرمان معرفی می‌کرد، می‌‏گفت معلوم است که پدر و مادر غزاله نمی‌خواهند با ما رودررو شوند. باد سردی که در دالان ‏باریک ورودی برج می‌پیچید، ایستادن را برای خیلی‌ها غیرممکن کرده بود. پدربزرگ و ‏مادر بزرگ آرمان که از همه مسن‌تر بودند داخل لابی برج رفتند؛ اما بقیه با شاخه‌های گل در ‏دست مقابل ساختمان ایستادند.

معلم ابتدایی آرمانهم برای رضایت آمده بود
معلم کلاس دوم دبستان آرمان هم آمده بود، زنی حدود شصت ساله ‏که خودش می‌گفت: تازه دوهفته است از ماجرای آرمان و غزاله باخبر شده: «من از طریق ‏رسانه‌ها خبر این حادثه را شنیدم. اما باورم نمی‌شد که آرمان همان شاگرد من است. وقتی با مطب ‏خانم دکتر تماس گرفتم، تلفنی ماجرا را به من گفت. هنوز هم باورم نمی‌شود.»

او درباره علت ‏حضورش در این جمع گفت: «من تازه چشمم را عمل کرده‌ام، باد سرد برای ‏چشمانم ضرر دارد، با وجوداین، وقتی فهمیدم که قرار است اینجا جمع شوند، خودم آمدم. ‏حاضرم روی دست و پای این خانواده بیفتم و التماس کنم. می‌دانم آن‌ها خیلی عذاب کشیده‌اند، ‏همه زندگی‌شان را از دست داده‌اند، اما حرف من این است که با مرگ آرمان فقط یک خانواده دیگر ‏عزادار می‌شود.» ‏

با اینکه بیش از یک ساعت از شروع تجمع گذشته بود، اما تلفن پدر آرمان هنوز هم زنگ می‌‏خورد و او برای راهنمایی آن‌هایی که تازه به آنجا می‌رسیدند، فاصله ورودی برج تا خیابان اصلی را ‏به سرعت طی می‌کرد و بعد از دقایقی همراه چند نفری که گل‌های سفیدی در دست داشتند، به ‏طرف در ورودی بازمی‌گشت.

او با اینکه تمایل زیادی برای صحبت کردن نداشت، اما در چند جمله کوتاه به «شهروند» گفت: «آرمان اصلا حال خوبی ندارد، انگار ١۵ سال پیر شده، بعد از آن روزی که تا پای چوبه دار و رفت و برگشت، دیگر آن آرمان سابق نیست. بعد آن اتفاق وقتی او را دیدم چند ثانیه طول کشید تا مرا شناخت. با این همه، اما امیدواریم که که خانواده شکور به جوانی آرمان رحم کنند و او را ببخشند.»

در همه این مدت مادر آرمان گوشه‌ای ایستاده بود. او با چشمانی سرخ و نگران، به آن‌هایی که آمده بودند، خوش‌آمد می‌گفت و از حضورشان تشکر می‌کرد. او با چشمانی گریان و در حالی که تاب ایستادن نداشت چند کلامی هم به «شهروند» گفت: «ما چند‌سال ‏است که زندگی‌مان زیرورو شده، نمی‌دانم آخر این همه سیاهی چه می‌شود.

فقط به خدا امید دارم ‏تا دل این خانواده را نرم کند و از قصاص پسر من گذشت کنند.» کمی دورتر از جمع طرف درِ ‏جنوبی برج چند جوان گل به دست ایستاده بودند. آن‌ها دوستان دبیرستان آرمان بودند. یکی از آن‌ها که نامش محمد است می‌گوید: «من و آرمان سه‌سال دبیرستان را باهم بودیم. از ‏همه چیز او خبر داشتم، حتی ماجرای آشنایی‌اش با غزاله را هم برای ما گفته بود، می‌دانم او را ‏خیلی دوست داشت. وقتی شنیدم که بازداشتش کردند، شوکه شدم. هنوزهم باورم نمی‌شود که ‏چنین کاری کرده باشد.»

احمدرضا هم با گفتن این جمله که آرمان پسر خیلی آرامی بود به ‏‏ «شهروند» گفت: «آرمان بسکتبالیست خوبی بود. در مدرسه همیشه اول می‌شد، اما همان موقع هم ‏خیلی خوب بلد بود خشمش را کنترل کند. بیشتر آن‌هایی که بسکتبال بازی می‌کنند، با هم درگیر ‏می‌شوند، زمین خوردن و دفاع کردن، تنه به تنه شدن، هرکدام از این‌ها برای شروع یک درگیری ‏کافی است، اما آرمان هیچ وقت به علت بازی با هیچ‌کس دعوا نکرد.

تازه اگر هم دعوایی می‌شد او ‏سعی می‌کرد آن را تمام کند و بین بچه‌ها را آشتی دهد.» بابک همکلاسی دیگر آرمان هم در ‏تأیید صحبت‌های دوستانش گفت: «با اینکه چند سالی است خبر‌های آرمان را از روزنامه‌ها و ‏شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنم، اما هنوز هم باورم نمی‌شود که او تا چند روز دیگر باید اعدام ‏شود.

خورشید بی‌رمق پنجشنبه سوم بهمن داشت غروب می‌کرد و سوز سرما بی‌رحم‌تر از قبل می‌وزید. ‏آن‌ها که به امید گذشت و بخشش پدر و مادر غزاله مقابل خانه آن‌ها تجمع کرده بودند، یکی پس ‏از دیگری آنجا را ترک کردند. ظاهرا این تجمع هم نتوانست رضایت اولیای دم را جلب کند.

مادر غزاله: ما قصدی برای بخشش نداریم
مادر غزاله ‏یک روز پس از این تجمع در گفت‌وگوی تلفنی به «شهروند» می‌گوید ما قصد مواجه شدن با ‏هیچکس را نداریم: «می‌دانستیم که جلوی درخانه تجمع کرده بودند، قبل از این هم چندبار ‏مراجعه کرده بودند، اما ما قصدی برای بخشش نداریم. ما فقط قصاص می‌خواهیم. ما این فرصت را به او دادیم تا حقیقت ماجرا را بگوید و ما را از بلاتکلیفی خارج کند و جای جسد ‏دخترم را نشان بدهد، اما او هیچ‌کدام از این کار‌ها را نکرد.»

منبع: شهروند

منبع: پارسینه

کلیدواژه: آرمان و غزاله قتل غزاله قصاص آرمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۵۴۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جوان اهل گرمی از چوبه دار در تهران نجات یافت

جوان اهل گرمی که در درگیری لفظی در تهران یک نفر را به قتل رسانده بود از چوبه دار در تهران نجات یافت. - اخبار استانها -

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین علوی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم در اردبیل‌ اظهار داشت: یک جوان اهل گرمی که در تهران مرتکب قتل شده بود با تلاش هنرمندان و فعالان فضای مجازی استان اردبیل از پای چوبه دار نجات یافت.

رئیس توسعه شورای حل اختلاف استان اردبیل افزود: جوان اهل شهرستان گرمی مغان که در تهران با یک افغانی درگیر و مرتکب قتل شده بود پس از سه سال با پیگیری های ستاد صبر استان و تلاش های شبانه روزی و چند ماهه هنرمندان و فعالان فضای مجازی استان اردبیل از قصاص نجات پیدا کرده و به آغوش خانواده و دیار خود بازگشت.

وی خاطرنشان کرد: سال گذشته خانواده‌ای از شهرستان گرمی مغان به ستاد صبر استان مراجعه کرده و درخواست کمک برای نجات فرزند جوان خویش را کردند و ابراز داشتند که در یک نزاع و درگیری ناموسی در تهران پسرشان مرتکب قتل شده و یک مرد افغانی را ناخودآگاه به قتل رسانده است و حکم قصاص قطعی شده و می‌خواهند این حکم را اجرایی کنند.

رئیس مرکز توسعه حل اختلاف اردبیل ادامه داد: بعد از درخواست این خانواده و ورود صلح یاران ستاد صبر استان و تلاش های آنان خانواده مقتول از قصاص منصرف شده و خواستار پرداخت دیه شدند.

علوی بیان کرد: بنا به علت عدم توانایی مالی خانواده قاتل در پرداخت دیه با هماهنگی ستاد صبر استان هنرمندان و فعالان مجازی استان اردبیل برای جمع آوری مبلغ خواسته شده در فضای مجازی فراخوان زده و بعد از چند ماه تلاش مبلغ رضایت را جمع آوری کرده و رضایت قطعی از خانواده مقتول اخذ شد و این جوان نادم به آغوش خانواده و شهر خود بازگشت.

رئیس مرکز حل اختلاف استان در پایان گفت: هیأت بخشایش، صلح یاران و خیرین نیک اندیش ستاد صبر استان در سال گذشته توانستند با تلاش های جهادی و مستمر خود 9 پرونده قتل را با صلح و سازش مختومه کرده و از قصاص 9 انسان نادم و گرفتار جلوگیری کنند.

انتهای پیام/.

دیگر خبرها

  • مصدومیت آرمان رمضانی برطرف شد
  • شمارش معکوس آغاز نمایشگاه کتاب تهران و درگذشت پل آستر
  • جوان اهل گرمی از چوبه دار در تهران نجات یافت
  • کتاب «معجزه شکرگزاری» کلید رضایت خاطر درونی را بیان می‌کند
  • حکم قصاص قاتل وکیل شاهرودی تایید شد
  • نجات جوان اهل گرمی از چوبه دار در تهران
  • شمارش معکوس برای آغاز حج تمتع / نخستین کاروان عمره‌گزاران امروز بازمی‌گردد
  • حکم قصاص قاتل وکیل شاهرودی در دیوان عالی کشور تایید شد
  • شمارش معکوس برای آغاز حج تمتع / اولین کاروان عمره‌گزاران امروز بازمی‌گردد
  • ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام